به معنی سگ جان است که سخت جان و محنت کش باشد. (برهان) ، کنایه از موذی و بیرحم و سخت دل. (آنندراج) : استخوان پیش کش کنم غم را زانکه غم میهمان سگ جگر است. خاقانی. ، مردم غردل و نامهربان. (برهان)
به معنی سگ جان است که سخت جان و محنت کش باشد. (برهان) ، کنایه از موذی و بیرحم و سخت دل. (آنندراج) : استخوان پیش کش کنم غم را زانکه غم میهمان سگ جگر است. خاقانی. ، مردم غردل و نامهربان. (برهان)
سخت جان. سختی کش. (برهان). بی رحم. سخت دل و سختی کش. (آنندراج) (رشیدی) : همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند بصبح صبحدم نالۀ سگ بین که چه پیدا شنوند. خاقانی. خاقانیا سگ جان شدی کانده کش جانان شدی در عشق سردیوان شدی نامت به دیوان تازه کن. خاقانی. همه کس عاشق دنیا و ما فارغ ز غم ایرا غم معشوق سگ دل هست بر عشاق سگ جانش. خاقانی. عقل سگ جان هوا گرفت چو باز کاین سگ و باز چون شکارگر است. خاقانی. چه سگ جانم که با این دردناکی چو سگ داران دوم خونی و خاکی. نظامی
سخت جان. سختی کش. (برهان). بی رحم. سخت دل و سختی کش. (آنندراج) (رشیدی) : همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند بصبح صبحدم نالۀ سگ بین که چه پیدا شنوند. خاقانی. خاقانیا سگ جان شدی کانده کش جانان شدی در عشق سردیوان شدی نامت به دیوان تازه کن. خاقانی. همه کس عاشق دنیا و ما فارغ ز غم ایرا غم معشوق سگ دل هست بر عشاق سگ جانش. خاقانی. عقل سگ جان هوا گرفت چو باز کاین سگ و باز چون شکارگر است. خاقانی. چه سگ جانم که با این دردناکی چو سگ داران دوم خونی و خاکی. نظامی
دارندۀ سگ. سگبان: چه سگ جانم که با این دردناکی چو سگ داران دوم خونی و خاکی. نظامی. سخایی که اگر مزرعۀ دنیا را به اقطاع سگ داری دهد در چشم مکرمت او آن وزن سنجدی نسنجدو اگر جمله خزائن قارون به هارونی بخشد آن در حوصلۀ او قدر کنجدی نگنجد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 25)
دارندۀ سگ. سگبان: چه سگ جانم که با این دردناکی چو سگ داران دوم خونی و خاکی. نظامی. سخایی که اگر مزرعۀ دنیا را به اقطاع سگ داری دهد در چشم مکرمت او آن وزن سنجدی نسنجدو اگر جمله خزائن قارون به هارونی بخشد آن در حوصلۀ او قدر کنجدی نگنجد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 25)